امام حسین (ع) گنجی از گنجهای عرش خدا بود که همه ارزشهای گرانبها را در خود جا داده بود و به زیباترین هنرهای آفرینش آراسته بود. گویی امام حسین (ع) خلاصة زیباییهای عالم بود. چنین وجود گرانقدری که خداوند گوهر وجودش را به قلههای کمال رسانید و به فرموده قرآن از هر بدی پاک و پاکیزه گرداند، الگویی متعالی برای بشریت و بویژه عالم اسلام است. چه اینکه خودشان فرمودند: «فَلَکُم فی اُسوَةُ» وقتی شخصیتی الگو قرار گرفت، شناخت او یک ضرورت جدی خواهد بود. در اینجا به بررسی ابعاد وجودی آن حضرت میپردازیم تا نتیجه آن به عنوان منشور عملی شیعه فرا راه پیروان او قرار گیرد.
۱ـ عبادت: امام حسین (ع) چهره برگزیده عبادت کنندگان عصر خود بود. او در اوج عشق و معرفت خدا را میپرستید و لحظه لحظههای عمرش را صرف عبادت میکرد. و عبادت ایشان نه از سوی طمع و ترس، بلکه عبادت آزادگان بود که آن را بهترین نوع پرستش میدانستند.
۲ـ عرفان: امام (ع) چهره درخشان عالم عرفان بود. عرفان حسینی، عرفانی ناب، حرکت آفرین و شورانگیز است. عرفان حسینی همان عرفان علوی و محمدی بود که بدون هرگونه ضعف و واسطه از سرچشمههای زلال و گوارای وحی نشأت میگرفت.
۳ـ عزّت: امام حسین (ع) تابلوی تمام نمای عزت و آزادگی بود. ایشان بزرگترین مصیبتهای عالم را که بر اهل زمین و آسمان گران آمد، پذیرفتند اما زیر بار ذلّت نرفتند و با یزید دست بیعت ندادند.
۴ـ سخاوت: امام حسین (ع) آیه رحمت حق بود که بر سرزمین دوست و دشمن میبارید و آنها را از لطف و کرم خود بهرهمند میکرد.
۵ـ شجاعت: سرزمین جان امام حسین (ع)، تجلیگاه نزول فرشته شجاعت بود. او فرزند کسی بود که پیامبر اکرم (ص) ایشان را «اسدالله» یعنی شیر خدا نامیده بود و چه خوب این صفت را از پدر به ارث برده بود. امام حسین (ع) تجسم شجاعت بود.
۶ـ کرامت: امام حسین (ع) دریایی بود که کرامت و جوانمردی در آن موج میزد. اگر کرامت تجسّم یابد امام حسین (ع) میشود و اگر روحیه کریمانه او به خامه قلم درآید، بهترین تفسیر کرامت میشود.
۷ـ عفو: عفو و رحمت، سیرة سالار شهیدان بود، از خطاها میگذشتند و عذر دیگران را به راحتی میپذیرفتند. با نامهربانترین مردم رفتاری صمیمی داشتند.
۸ـ تواضع: تواضع از قلههای بلند سلسله جبال اخلاق و بزرگواری است که امام حسین (ع) چون پرچمی برفراز آن برافراشته بود. اگرچه ایشان از مقام ولایت، امامت و عصمت برخوردار بودند و رسول خدا (ص) ایشان را «سرور جوانان اهل بهشت» معرفی کرده بودند، اما کمترین غباری از خود بزرگ بینی در عالم وجودشان یافت نمیشد، بلکه مانند شاخههای درختان پرثمر چشم به پایین انداخته بودند.
۹ـ جهاد و مبارزه: امام حسین (ع) چهره شاخص جنگ و جهاد در راه خداست. جبهههای صفین و کربلا تجلیگاه جهاد و حماسههای ایشان است. نام امام حسین (ع) با جهاد همراه است و کربلا در میان همه جبههها میدرخشد. بر بالای صحیفه جهاد، نام امام حسین (ع) ثبت شده است و مجاهدی نیست که به ایشان افتخار نکند. شمشیر ایشان شمشیر پیامبر اکرم (ص) بود که بعد از چهارده قرن هنوز دشمن درد آن را احساس میکند.
۱۰ـ جاذبه و دافعه: امام حسین (ع) مظهر جاذبه و دافعهٔ حکیمانه، الهی، جهتدار و سازنده بودند که افراد مستعد را جذب میکردند و در همان جذبه نگاه میداشتند. و دشمنان لجوج را دفع میکردند و از فرصتطلبی محروم میکردند.
۱۱ـ قدرشناسی: امام حسین (ع) از کارهای صالح، روحیههای ارزشی و فرازهای اخلاقی قدردانی میکردند و کمترین خدمت و تحیات را بیپاسخ نمیگذاردند، بلکه از کمترین خدمت بیشترین تقدیر را از خود بروز میدادند و این همان خلق قرآنی است که تحیات را پاسخی برتر دهیم.
۱۲ـ صداقت: بیان اباعبدالله (ع) بیانی صریح، روشن و به دور از هرگونه ابهام و تردید بود. او با شجاعت و بدون ملاحظات زاید، سخنان خودشان را بیان میکردند و حقایق را در پردهها و پیرایهها مخفی نمیکردند.
۱۳ـ ذکاوت: زیرکی امام حسین (ع) دوست و دشمن را در حیرت فرو برده بود که چه زیبا مکرهای سیاسی دشمن را تحلیل میکنند و آب بر آتش فتنههای او میریزند.
۱۴ـ هدایت و ارشاد: امام حسین (ع) خورشیدی بودند که بر دلهای مردم تابیدند و آنها را از کجرویها و بیراهههای اسلام اموی به اسلام ناب محمدی هدایت کردند و بقای اسلام را با شهادت خودشان تضمین کردند.
۱۵ـ قاطعیت: امام حسین (ع) از چهرههای شاخص قاطعیت بود. با عزمی جدّی در امور وارد میشدند و به دور از هرگونه سستی و تعلّل آنها را به پایان میبردند. ویژگی مهم قاطعیت آن حضرت (ع) این بود که هرگز در اعمال آن از منطقه اعتدال بیرون نمیرفتند.
۱۶ـ شهادت طلبی: امام حسین (ع) شیفته فرشته شهادت بودند و مرگ در راه خدا را بر حیات با ستمگران ترجیح میدادند. پیش از آنکه مرگ، ایشان را برگزیند با ورود در میدان جهاد و مبارزه مرگی سرخ، دشوار، تاریخی و تاریخساز را برگزیدند و نگین سرخ امامت و ولایت شدند. امام حسین (ع) معلم و مفسر بزرگ شهادت بودند، کسی بودند که بهترین تفسیر شهادت را با مرکب خون خودشان بر صفحات تاریخ نوشتند و نام او برای همیشه همنشین شهادت شد. پرنده خونین بال شهادت با حضور در آسمان جان امام حسین (ع) به افتخاری بزرگ رسید و با این ذبح عظیم بود که سرور جوانان اهل بهشت، سرور شهیدان راه خدا شدند و او را سیدالشهداء گفتند.
۱۷ـ امر و نهی دینی: امام حسین (ع) سرور و سالار امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر بودند و این حرکت را از اصول مهم عملی زندگی اهل ایمان میدانستند و میفرمودند: «سزاوار نیست انسان مومن کسی را ببیند که معصیت خدا میکند و او را نهی نکند.
۱۸ـ صبر: امام حسین (ع) معلم صبر و مثل اعلای مقاومت در راه خدا بود. کربلا مرکز ثقل سختیهای عالم بود. جنگ آن بیش از شش ساعت و سی دقیقه به طول نینجامید، اما خدا میداند که در این مدت بر امام حسین (ع) چه گذشت. او چون کوهی بلند در برابر همه لحظات جانگداز کربلا صبر کردند تا در عصر عاشورا از میان دریای بلا به اوج رفتند. وقتی اباعبدالله (ع) تنها و مظلوم چون سروی بلند بر روی زمین افتادند و در خون خود میغلطیدند زبان به مناجات با خدا گشودند و این جملات را بر زبان آوردند: «پروردگارا! بر قضای تو صبر میکنم، خدایی جز تو نیستای فریادرس دادخواهان./ سید محمد علوی زاده
منبع: وبلاگ 313 فدائی